این ویدئو بخشی از دوره حرفهای دیجیتال مارکتینگ است که به بازاریابی برونگرا و درونگرا میپردازد. برای این که درباره این دوره بیشتر بدانید، میتوانید روی لینک زیر کلیک کنید. همچنین، میتوانید ترجمه آزاد دوره بازاریابی درونگرای موسسه آمریکایی هاباسپات را مطالعه کنید. متن ویدئو را هم میتوانید در پایین همین صفحه مشاهده کنید.
متن ویدئو – بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا چیست؟
برای درک بازاریابی دیجیتال خوب است که به دو رویکرد بنیادین نگاه کنیم. هر کدام از این رویکردها به درد کار مشخصی میخورند و این طور نیست که یکی بر دیگری ترجیح داده شود.
بازاریابی برونگرا (Outbound Marketing)
اول میپردازیم به بازاریابی برونگرا (Outbound Marketing) یا انگیزشی. دنیای دیجیتال این امکان را پیش پایتان میگذارد تا به جای آگهی دادن و دعوت از مخاطبان، آن را با محتوایی که به دردشان میخورد، به سوی خود جلب کنید.
در دوره و زمانه دیوید آگیلوی، بازاریابها تلاش میکردند پیامهای تبلیغاتیشان را بارها و بارها به گوش و چشم مخاطبان برسانند. آنها اول توجهشان را جلب میکردند و بعد آن قدر جلب میکردند که آن مخاطبان محصولشان را بخرند و در نهایت هم بشوند مشتری دائم.
به این کار میگویند ملکه ذهن کردن محصول. نتیجه کار را با اندازهگیری متریک Ad Recall میسنجند. این اندازهگیری نشان میدهد مخاطبان بعد از یک مدت زمان مشخص که از آگهی میگذرد تا چه اندازه آن آگهی توی ذهنشان نقش میبندد.
که این کار البته هنوز هم رواج دارد.
صبح که به سر کار میروید بیلبوردها را میبینید. عصر پای تلویزیون همان محصولات را باز میبینید. و فردا صبح که رادیو را سر صبحانه روشن کنید، باز همان پیام را میشنوید.
درباره این که یک پیام چند بار باید به گوش و چشم مخاطبان بخورد تا به خاطرشان سپرده شود بحث بسیار است. بعضی میگویند دست کم شش بار.
بازاریابی برونگرا در عصر دیجیتال همچنان کارآیی دارد. یک نمونهاش آگهیهای تصویری است که در گوگل یا قبل از آن که ویدئویی شروع شود، در یوتیوب میبینیم.
بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing)
و حالا بد نیست نگاهی هم بیندازیم به بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing) یا کششی و جذبکننده.
در بازاریابی برونگرا به جای این که پیامی را پیش روی مخاطبان بگذارید، محتوای با کیفیت تولید میکنید. محتوای با کیفیت باعث میشود تا مخاطبان به سمت شما بیایند.
چه طور این کار را میکنند؟ بیشتر از همه با یک قلاب ماهیگیری برای گیر انداختن مشتری. و سر قلاب چه میزنند؟ کم و بیش همان کلیدواژههایی را که مشتریان برای یافتن محصولات و خدمات مورد نیازشان توی گوگل وارد میکنند.
مثلا آقای حسینی قصد دارد به شیراز سفر کند و دنبال بلیت ارزان هواپیما میگردد. او در موتور جستوجوگر گوگل مینویسد: بلیت ارزان به شیراز و با مطلبی روبرو میشود درباره این که چه طور برای سفر ارزانترین بلیت را تهیه کنیم. مطلب را چه کسی تهیه کرده؟ مثلا سایت علیبابا که خود فروشنده بلیتهای آنلاین است.
و چه چیزی نصیب کسی میشود که قصد دارد به شیراز سفر کند؟ کلی اطلاعات درباره نحوه تهیه بلیت ارزانقیمت و احتمالا یک بلیت ارزانقیمت اگر به سایت علیبابا مراجعه کند.
نکته کلیدی اینجاست که اطلاعاتی که منتقل میکنید باید واقعی و به درد بخور باشد. وگرنه مخاطب میرود و دیگر پشت گوشش را هم نگاه نمیکند. اگر آن اطلاعات موثق و به روز باشد و به درد مخاطب بخورد او شیفته شرکت شما میشود. نه تنها خودش از آن کالا و خدمات استفاده میکند بلکه آن را به دور و بریها هم توصیه میکند.
عصر دیجیتال بستر بسیار مناسبی برای بازاریابی کششی فراهم آورده و بازاریابان به نام و مطرح و موفق حامی این رویکرد هستند.
مطالعه بیشتر درباره بازاریابی درونگرا
اگر میخواهید بیشتر درباره این موضوع بیشتر بدانید حتما این ویدئو را هم نگاه کنید. در این ویدئو با یکی از بهروزترین مفاهیم بازاریابی دیجیتال آشنا میشوید. همچین، یاد می گیرید که چهطور مخاطبان را جذب، درگیر و مسرور کنید.
همچنین میتوانید صاف بروید سراغ پرچمدار این مفهوم که همان شرکت هاباسپات (HubSpot) باشد. شرکتی که کار اصلیاش مدیریت مشتریان است. این شرکت برای این که نرمافزار مدیریت مشتریاناش را به شما بفروشد، بهدردبخورترین اطلاعات را در قالب مودلهای آموزش از راه دور به شما میآموزد.
این شرکت در سال ۲۰۰۶ در دانشگاه استنفورد راه افتاد، در سال ۲۰۰۷، ۲۵۵ هزار دلار درآمد کسب کرد. در سال ۲۰۱۹ گزارش داد که درآمدش به بیش از ۶۷۴ میلیون دلار رسیده است.